آن وقت شاید به جای "نسل درد" می نوشتم "نسل عشق"
ولی چه کنم که واژگانم واژگونند ...
آن وقت شاید به جای "نسل درد" می نوشتم "نسل عشق"
ولی چه کنم که واژگانم واژگونند ...
بارت همه ناله بود و کارت همه آه
کوتاه کنم قصه که این عمر درازاز چاه به چاله بود و از چاله به چاه ...
قیصر
از امروز به بعد می نویسیم 92
برای ما فقط همین ...
وفتی تو نیستی
:|
نوروز مبارک
:)
نوروز خدعه ی روزگار برای فراموشی است
روز ها می گذرند ثانیه ها را تردیدی نیست...
من ولی شک دارم به این رفتن ها!
مگر قرارمان بر رسیدن نبود پس چرا ما از هم دور می شویم؟
پارسال تمام شد با شیرینی یک سلام امسال تمام شد در حسرت یک خداحافظی... می بینی که هر سال نوروزم تو بوده ای
آمدنی ها می آیند رفتنی ها می روند سهم من کدامین آمدن و رفتن است؟
نوروز خدعه ی روزگار برای فراموشی است ما به همان روز کهنه عادت داریم...
سر و دستار نداند که کدام اندازد ...
حافظ
میثم بازیاری