مهندس خسته

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

خب انتخابات هم با تموم خوبی ها و بدی ها و استرس هاش تموم شد ...

خدایا ملت و کشور ما رو در پناه خودت حفظ کن ...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۲:۰۳
مهندس خسته

قبلنا یه جایی توو همین وبلاگ گفته بودم می ترسم از این که در مورد یه کسی قضاوتی بکنم ولی واقعیت چیز دیگه ای باشه حالا این ترسم توو جامعه به طرز مشهودی نمود پیدا کرده
دلم به حال روحانی و دولتش میسوزه خیلی مظلومند در شرایط فاجعه باری اومدن سر کار تمام تلاششونم کردن ولی انقدر تحت حمله بودن که انگار چهار سال خوابیدن هیچ کاری نکردن بابا یه کم انصاف داشته باشید به خدا دنیا خیلی کوچیکه قدر شرایط رو ندونیم دوباره به بلایی شبیه... دچار میشیم
مهندس خسته خیلی استرس داره در مورد آینده ی این مردم و مملکت... خدایا به امید تو ...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۳:۰۹
مهندس خسته

بعضی چیزا شاید خیلی ساده به نظر بیاد ولی ممکنه رسیدن بهش خیلی طول بکشه یکی از چیزهایی که خیلی طول کشید تا من بهش باور پیدا کنم این بود که همیشه محبت کردن به افراد لزوما به این معنا نیست که شما دارید به اون افراد کمک می کنید بعضی وقت ها برای کمک کردن به یک فرد باید بهش اخم کرد یا باید گذاشت خودش روی پای خودش بایسته و به مشکلات غلبه کنه تا بتونه رشد پیدا کنه ...

سر کلاس زبان استاد گفت جایی که همیشه دوست داشتید برید رو توصیف کنید من هر چقدر فکر کردم یادم نیومد تا بحال جای خاصی رو دوست داشته باشم برم بعد فکر کردم یادم نمیاد دوست دارم چه کارهایی انجام بدم یادم نمیاد دوست دارم به کجا برسم یادم نمیاد هدفم چیه توو زندگی ... خلاصه این که هیچ رویایی نداشتم آدم بی رویا باری به هر جهت زندگی می کنه ...


پ ن : " آدمی بی رویا بود... پیدا بود که زنجره را نمی فهمد ... در پیش او خیالات من چروک می خورد ..."  سهراب سپهری

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ ارديبهشت ۹۶ ، ۲۰:۴۹
مهندس خسته
داشت یواش یواش اینجا رو یادم می رفت هی میخواستم بیام یه چیزی بنویسم ولی غالبا حوصلش رو نداشتم
آخرین خواستگاری هم ناتموم موند خیلی دردناک تر از بقیه ... انقدری تلخ که الان حتی توانایی بازگو کردنش رو ندارم
ولی از من میشنوید - البته اگه هنوز کسی هست که بشنوه (پ ن ) - همه ی معیارهایی که در ازدواج برای طرف مقابل دارید رو یه پله شیفت بدید اولین معیار رو بذارید "عقل" بی برو برگرد مهم ترین معیاره ... با آدم عاقل همیشه میشه زندگی کرد ...


پ ن : دوست عزیزی به اسم سید امیر اومده منت گذاشته بر من و کلی کامنت نوشته بدیش اینه که من دیر فهمیدم و از اون بدتر این که هیچ آدرسی هم نداره که ازش عذرخواهی و تشکر کنم ... سید جون دمت گرم
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۶ ، ۲۲:۴۲
مهندس خسته

من همیشه چتر داشتم ولی هیچ موقع حتی الان که میگن بارون اسیدیه دلم نمیومد خودم رو از حس کردن بال فرشته های حامل بارون محروم کنم ...

قطعا به این چتره خمس تعلق پیدا می کنه ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ بهمن ۹۵ ، ۰۰:۲۲
مهندس خسته
یکی از نعمت هایی که من همیشه دوست داشتم ازش بهره مند باشم نعمتِ بزرگِ صبور بودنه
صبر در مواجهه با مشکلات زندگی خیلی راهگشاست 
شرایط زیاد با قبل فرق نکرده ولی من خیلی دل تنگ تر از گذشته ام نمیدونم چرا ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۱۰
مهندس خسته

به نظرتون اگه من بعد این همه وقت بیام این جا و بنویسم که خیلی دلتنگم زیاد فحش می خورم یا نه ؟

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۲۲:۱۳
مهندس خسته

پیاده روی اربعین فرصت خوبیه واسه فکر کردن  ... من خیلی تلاش کردم فکر کنم در مورد همه چی ... خیلی چیزها هم دستگیرم شد ... مثلا فهمیدم صبور بودن خیلی نعمت بزرگیه یا این که از روی ظاهر نمیشه در مورد خیلی از موضوعات نتیجه گیری کرد فهمیدم واقعا بزرگی به داشتن مال و اموال زیاد نیست و این که تنبلی و خودخواهی راه مناسبیه واسه رسیدن سریع و تضمینی به شکست!!!
شیخ کامل نامی بود در نجف که ما دو شب مهمونش بودیم یه پیرمرد شصت و اندی ساله که واقعا یکی از نازنین ترین افرادیه که من تووی زندگیم دیدم روز آخر واسمون یه صبحونه مفصل تدارک دیده بود و بعد شروع کرد چند دقیقه ای به عربی صحبت کردن با این که حدود هفتاد درصد حرف هاش رو فهمیدم ولی یکی از دل نشین ترین حرف هایی بود که تا بحال به گوشم خورده بود ...

رفتم کربلا تصمیم گرفتم یه سر و سامونی به زندگیم بدم گفتم برگشتم حتما روند ازدواج رو دوباره به جریان میندازم. هفته پیش رفتم خواستگاری واسه جلسه اول پسندیدیم قرار شد چند جلسه تلفنی صحبت کنیم ولی گفتند در موقعیت مناسب واسه صحبت اطلاع میدن امروز سه روز گذشته و هنوز منتظرم ...

انتظار خیلی سخته ... یه کم ناامید شدم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۵ ، ۲۱:۱۰
مهندس خسته

برگشتم از کربلا خدا رو شکر که قسمتم شد برم زیارت ... خیلی چیزها یاد گرفتم اگه فرصت شد میام مینویسم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۵ ، ۱۳:۴۸
مهندس خسته

ان شاء الله فردا شب میرم کربلا ... میدونم لیاقت ندارم ... 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۵ ، ۲۰:۵۱
مهندس خسته