باران که می بارد این فواره های حوض کوچک جلوی بلوکمان حسابی می خورد توی ذوقشان؛ کلی سر و صدا راه می اندازند تا حقارتmanmadeبودن را پنهان کنند پشت کسالت همیشگی بودنشان
اما طراوت خاک باران خورده باغچه پشت پنجره بد جور کاسه کوزه شان را به هم ریخته
و این را پیرمرد باغبان زودتر از دیگران فهمیده ...