ششم نوشت ...
جمعه, ۲۷ آذر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۳ ب.ظ
مهمان داشتم و برای اولین بار باید خودم از صفر تا صد کارها رو انجام میدادم. از تمیز کردن خونه ای که دو ماهه دست نخورده - چون مامانم اینا به خاطر پرتو درمانی هر روزه بابام چند وقتیه نمیتونن بیان تهران - تا خرید وسایل و صد البته آشپزی!!! منم با تمام توانم تلاش کردم. دو نوع غذا پختم و هر چی به ذهنم می رسید خوبه انجام دادم البته برنجم یه کم شفته شد ولی بندگان خدا حرفی نزدن و تعریف کردن البته زن و شوهر هر دو از هم کلاسیای نازنین دوره کارشناسی بودن و خیالم راحت بود زیاد سخت نمیگیرن ...خلاصه این که خیلی خوش گذشت حداقل یه شب این بیغوله ی سوت و کور با لذت مرور خاطرات تلخ و شیرین گذشته قابل تحمل شد ...
هم چنان از خدواند می خواهیم ما را هم به راه راست هدایت کند ان شاء الله
۹۴/۰۹/۲۷