مهندس خسته

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بیست و چهارم نوشت ...

يكشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۵۸ ب.ظ

از مرخصی هام خیلی مونده کلا تووی نه ماه سرجمع سه روز رفتم مرخصی این شد که دلو زدم به دریا و آخر هفته رفتم خونه و شنبه هم مرخصی گرفتم این هفته هم که هفته آخره و تا چهارشنبه میریم سر کار و بعد تا چهاردهم تعطیلیم

چنتا فرصت شغلی برام پیش اومده یکیشونو همین طور تفننی رفتم مصاحبه قبولم کردن هی زنگ میزنن میگن بیا!!! نمیدونم چکار کنم موقعیت و درآمدش از اینجا بهتره بدبختی ها و مصائب و مسخره گی های اینجا رو نداره البته خب احتمالا بدبختی های خودشو داره 

من از بچگی آدم انتخاب های سخت نبودم الان هم نمیدونم باید چکار کنم 

بیغوله خیلی کثیف و بهم ریخته شده هی به مامانم میگم یه سر بیا من از دلتنگی در بیام فهمیده قضیه چیه هی امروز و فردا میکنه میترسم یه روز بیاد با پیکر نیمه جونم - در اثر استنشاق گازهای سمی متصاعد شده از ظروف سینک ظرفشویی - روبرو بشه

مامان هنوز داره به تلاش های نافرجامش در راستای پیدا کردن زن برای من ادامه میده دیگه هر وقت در این مورد صحبت میکنه عصبی میشم کلا دیدش با من فرق داره هر چقدر من ساده گیرم اون توو انتخاب وسواس داره نصف موهای سرم ریخته از بس جر و بحث کردم 

آخ که چقد خوب میشد  اگه میدونستم اون اکسیر آرامشی که من چند ساله جای خالیش رو حس می کنم کجاست ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۲۳
مهندس خسته

نظرات  (۲)

سلام
وبلاگ خوبی دارید
موفق باشید
راستی یادم رفت بگم. خسته نباشی مهندس
خخخخ
چون خودم مهندسم دارم می گم
:)
پاسخ:
کجای این وبلاگ خوبه خدا میدونه  :)))
نظر لطف شماست مچکرم
سلامت باشید خستگیِ ذاتیه اکتسابی نیست که بشه درش کرد
ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی