مهندس خسته

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

بیست و هفتم نوشت ...

چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۴۱ ب.ظ

وسایل رو جمع کردم فردا با قطار می کَنیم میایم بیغوله که باز تووی تنهایی و غربت دست و پا بزنیم

امروز روز مادر بود چند ساعت پیش مامان با خاله نشسته بودن داشتن خاطراتِ گذشته رو مرور می کردن مامان چنتا خاطره از بچگی هایِ ما و سختی هایی که کشیده بود تعریف کرد دوست داشتم همون جا بغلش بزنم زیر گریه ...

خدا همه ی مادر ها و مادر بزرگهای رفته - مخصوصا مادربزرگِ نازنینِ من رو - بیامرزه و سایه ی همه ی مادرها رو بالا سر بچه هاشون حفظ کنه ان شاء الله ...

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۱
مهندس خسته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی