مهندس خسته

دنبال کنندگان ۷ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید

هفتاد و چهارم نوشت ...

جمعه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۴۲ ب.ظ

مدت هاست به این موضوع فکر می کنم که ارزش زندگی به چیه؟ و اگه واسه یکی مثل من کلی هزینه معنوی و مادی شده باشه زندگیم چه ثمری باید داشته باشه که این هزینه ها هدر نرفته باشه؟ مثِ این که موقع به دنیا اومدن هر نوزاد یه حساب بانکی براش باز کنن و بگن هرچی میخای بخر ولی لحظه آخر باید رسید بیاری ... چه میدونیم شاید حساب بانکی همون عمر ما بوده مثلا موقع تولد به من گفتن چهل سال سرمایه زندگی داری برو ببینیم چطور استفاده می کنی...حالا - هر چند شاید خیلی دیر - ولی واسم سوال شده این سرمایه رو برای چه چیزی باید صرف کنم که ارزشش رو داشته باشه؟ و هر بار فقط به یه جواب رسیده ام : دوست داشتن
فکر می کنم باید تا دیر نشده عاشق شد میگن اگه عاشق نشدی با سنگ و چوب تفاوتی نداری... باید عاشق باشی تا دنیا برات کوچیک باشه و سختی هاش مثل کفِ روی آب... تا مومن بشی که همه ی لذت ها بی مزه میشن الّا لذت عاشقی کردن...

و اصطنعتک لنفسی ...

عاشق شو ار نه روزی کارِ جهان سر آید
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستی

پ ن : راستش می ترسم ... خیلی زیاد ... فکر نمی کردم در آستانه ی دهه چهارم زندگی اینقدر لرزان و در خوف باشم ... می ترسم خاکِ وجودم با آبِ حیاتِ عشق جان نگیرد و فردا روزی جز شوره زاری از آن باقی نماند ...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۱۱/۲۵
مهندس خسته

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی